مقوله «اسماء السور» زير مجموعه مبحث جامع علوم قرآني و اساس و پي رنگ «نام سوره ها» در قرآن كريم و احاديث مأثوره است. به جز نامهاي متعارف سوره ها در مصاحف متداول، بسياري از سوره ها، يك يا دو، و يا چند نام و عنوان ديگر هم دارند كه در مجموع افزون بر دويست و پنجاه مورد است و به لحاظ شكل و مضمون، طيف گسترده اي را تشكيل مي دهند و در مواردي بستر پديداري نامهاي متعارف سوره ها و از جهت سند و مبنا گونه گون و در خور نقد و ارزيابي مي باشند. اين نبشتار با اين آهنگ سامان يافته تا جاي خالي پژوهشي آكادميك درباره ديگر اسامي سوره ها - تااندازه اي - پرگردد و پرسشهاي مقدر يا موجود در اين عرصه پاسخ يابد. در شماره پيشين بخش نخست اين نوشتار تقديم علاقه مندان شد واينك بخش دوم آن ارايه مي گردد.
58-1- سوره قد سمع، اين عنوان كه دو واژه نخستين آيه اول است: «قد سمع الله قول التي تجادلك في زوجها ...»، در مكتب خانه هاي تونس، آوازه دارد. (ابن عاشور، 28/5)
58-2- سوره الظهار، اين نام، در مصحف أبي بن كعب آمده است. (همانجا و سيوطي، 1/174؛ الإتقان، طبري، 28/92) وجه تسميه اين سوره به چنين عنواني، مذكور افتادن مشكل «ظهار» در اوايل همين سوره بوده است و آن چنان است كه مرد به همسرش گويد: «پشت تو چون پشت مادر من است و چنانكه مادرم بر من حرام است تو نيز از اين پس چناني». اين، صيغه بيزاري است و پس از آن، زن بر مرد حرام مي شود؛ مگر آن كه كفاره را به ترتيبي كه در سوره مقرر گشته است، بپردازد و ادا كند.
59-1- سوره بني النضير، در صحيح بخاري از سعيد بن جبير نقل شده است كه به ابن عباس گفتم: «سوره الحشر». گفت: «بگو بني النضير». يعني سوره بني النضير (بخاري، 4/1852). برخي در توجيه اين سخن ابن عباس احتمال داده اند كه شايد ابن عباس خبر نداشته پيامبر(ص) اين سوره را، «سوره الحشر» نام داده است. اما ابن حجر را در توجيه سخن ابن عباس تأويل و تفسيري ديگر است و آن اين كه ابن عباس خوش نمي داشت اين سوره را «حشر» بنامند تا مبادا گمان شود كه مقصود از حشر، روز رستاخيز است. چنين تأويلي بعيد است؛ بهتر آن است بگوييم كه ابن عباس مي خواسته است، نام دوم سوره را بشناساند و أمري كه در فعل «قل» وجود دارد، امر تخييري است. يعني خواهي اين را بگو، خواهي آن. و سبب ناميدن سوره به اين نام، ذكر ماجراي بني النضير در آن است، كه از آبادي و ديارشان - زهره - در نزديكي مدينه اخراج شدند و به أريحا و أذرعات در سرزمين شام، و برخي نيز به خيبر و حيره رفتند. (ابن عاشور، 28/62 - 63؛ سيوطي، الإتقان، 1/174- 175).
60-1- سوره الإمتحان، سيوطي، اين نام را به سخاوي در كتاب جمال القراء نسبت داده و سندي براي آن ذكر نكرده است (سيوطي، همانجا، 175؛ سخاوي، 2/155). سبب چنين ناميدني آن باشد كه در سوره از امتحان كردن زنان با ايماني كه از مكه به مدينه مهاجرت مي كردند، سخن رفته است: «يا ايها الذين آمنوا إذا جاء كم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن...» (ممتحنه/10).
60-2- سوره الموده، از سيوطي، به همان ترتيبي كه در مورد پيشين آوريم (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، 28/129). وجه تسميه به اين نام آن بوده كه كلمه «موده» در نخستين آيه آن، مذكور افتاده است: «يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا عدوي و عدوكم أولياء تلقون إليهم بالموده...».
61-1- سوره الحواريين، سيوطي اين نام را در الاتقان آورده؛ اما براي آن سندي نياورده است (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، همانجا، 171). سوره چنين نام گرفته، چون اين نام در آيه آخر، چهره نموده است: «يا ايها الذين آمنوا كونوا انصارالله كما قال عيسي ابن مريم للحواريين من أنصاري إلي الله قال الحواريون نحن أنصارالله...» (صف/14).
63-1- إذا جاءك المنافقون، اين عنوان در رواياتي از ابن عباس (ابن حنبل، 1/226 «مسند عبدالله بن عباس»)، عبيدالله ابن ابي رافع (ابن ماجه، 1/355) و امام موسي كاظم(ع) (مجلسي، 82/27) آمده و از نوع ناميدن سوره به آيه نخست آن است.
65-1- سوره النساء القصري، (كوتاه تر سوره زنان) در خبر مسندي از عبدالله بن مسعود روايت شده است: «أن سوره النساء القصري نزلت بعد البقره». (همانجا، 292؛ نسائي، 6/59؛ سيوطي، الإتقان، 1/175؛ طبري، 28/92).
66-1- سوره المتحرم، اين نام را سيوطي بي ذكر مأخذي آورده است. (سيوطي، همانجا) چرا متحرم؟ دانسته نيست. ظاهراً «محرم» بايد باشد كه اسم فاعل فعلي است كه در سوره آمده است: «تحرم».
66-2- سوره لم تحرم، اين عنوان را نيز سيوطي بدون ذكر مأخذ بيان داشته (همانجا) كه واژگاني است برگرفته از آيه نخست سوره: «يا ايها النبي لم تحرم ما أحل الله لك...». در روايت ابوذر هروي از صحيح بخاري اين عنوان با لام مشدد مذكور افتاده است: «سوره اللم تحرم» (ابن عاشور، 28/343) يعني جمله اي را در جايگاه تك واژه اي (Single word) برنشانده و بر سرش «ال» درآورده اند و شايد به سبب تداول اين عنوان (لم تحرم) بر زبانها و توغل آن در اسميت بوده باشد، كه با آن معامله اسم كرده و بر سرش «ال» درآورده اند.
67-1- تبارك، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، 10/481) و امام باقر(ع) (مجلسي، 66/88) اين عنوان ديده مي شود و از نوع ناميدن يك سوره به تك واژه اي (Single word) است كه در آغاز آن، برنشسته و خوش درخشيده است.
67-2- تبارك الملك، در احاديثي از پيامبر(ص) (همو، 95/415؛ طبرسي، همانجا؛ ابن عاشور، 29/5)، اين عنوان به چشم مي خورد و از نوع ناميدن يك سوره به دو واژه اي است كه - خورشيدش - در مطلع سوره، طلوع كرده اند.
67-3- تبارك الذي بيده الملك، در احاديثي از پيامبر(ص) و جابر (مجلسي، 84/107 و 86/320؛ طبرسي، مجمع البيان، 8/508 و 10/791؛ ابن عاشور، همانجا) باقرين (ع) (مجلسي، 84/293)، امام صادق(ع) (همو، 86/315)، ابوهريره، ابن عباس و ابن مسعود (سيوطي، الإتقان، 2/1126)، اين عنوان آمده است. در اين جا، سوره به نخستين جمله آغازين آيه خود ناميده شده و از گونه ناميدن چيزي يا كسي به جمله يا عبارتي است. چنانكه در جاهليت، ثابت بن جابر را «تأبط شرا: همو كه شري به برگرفته بود/ آن كه شري در آستين داشت» ناميده اند. در اين حالت لفظ «سوره» به جمله «تبارك الذي بيده الملك» اضافه مي گردد (ابن عاشور، 29/5).
67-4- المانعه، در دو خبر از ابن مسعود (سيوطي، الإتقان، 1/175) و در خبري مرفوع از ابن عباس اين نام ديده مي شود. در يكي از دو خبر ابن مسعود كه طبراني آورده است (همو، همانجا، 176)، ابن مسعود مي گويد: «در عصر رسول خدا(ص)، اين سوره را «المانعه» مي خوانديم.»
67-5- المنجيه، در خبري مرفوع از ابن عباس، به نقل از تاريخ ابن عساكر از حديث أنس، كه در آن آمده است: «رسول خدا(ص) اين سوره را «المنجيه» ناميده است، و در مسند عبيد، ضمن حديثي آمده است: «إنها المنجيه» (همانجا؛ ابن عاشور، 29/6- 7).
67-6- المجادله، اين نام در مسند عبيد، و ضمن حديثي ديده مي شود: «إنها المنجيه و المجادله، تجادل يوم القيامه عند ربها لقارئها: آن، رهايي بخش و مناقشه گر است، و در روز رستخيز در پيشگاه پروردگارش براي خواننده اش مناقشه و گفتگو مي كند» (همانجا).
67-7- الواقيه (حافظ، نگاهبان، نگهدار، مصلح و سامان بخش)، سيوطي، بي ذكر سندي، از جمال القراء بازگو كرده است (همانجا).
67-8- المناعه (بسيار بازدارنده و منع كننده و بس مدافع و حامي - از ملازم خود -) سيوطي، بي ذكر سندي از جمال القراء نقل كرده است (همانجا).
68-1- سوره ن و القلم، اين عنوان كه از دو واژه برنشسته در آغاز سوره پديد آمده است، در قسمت عمده تفسيرها، در صحيح بخاري (ابن عاشور، 29/57) و در روايتي از حضرت صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/496) به چشم مي خورد و مفهوم «سوره ن والقلم»، سوره اين دو لفظ مي باشد. (ابوداود، 2/117؛ سيوطي، الدرالمنثور، 6/25؛ ابن حنبل، 1/417 - 418 مسند عبدالله بن مسعود؛ ابن عاشور، 29/58) يعني سوره اي كه در آغاز آيه نخست خود اين دو واژه را جاي داده است.
68-2- سوره ق، ترمذي در جامعش براي سوره، اين عنوان را قرار داده و برخي مفسران هم چنين كرده اند. (ابن عاشور، همانجا). اين نام در خبري از ابن مسعود (همانجا؛ ابن حنبل، همانجا) و در روايتي از حضرت صادق(ع) (مجلسي، 79/64) به چشم مي خورد. در اين نام، به حرف مفردي كه سوره بدان آغاز گشته، بسنده شده، چنانكه در سوره هاي «ص» و «ق» چنين شده است (ابن عاشور، 29/57).
69-1- سوره السلسله، اين نام را فيروزآبادي در بصائر ذوي التمييز آورده و به نظر مي رسد براي آن سندي از روايات ارايه نداده است. او وجود اين نام را به سبب ورود آن در سوره مي داند: «ثم في سلسله ذرعها سبعون ذراعاً فاسلكوه (حافه/32) [و اما كسي كه كارنامه اش به دست چپش داده شود... (حاقه: 25)] پس در زنجيري كه درازي آن هفتاد گز است وي را در بند كشيد» (ابن عاشور، 29/110).
69-2- الواعيه، جعبري در منظومه اي كه درباره ترتيب نزول سوره ها پرداخته، اين نام را [ظاهراً بي ذكر سندي] آورده و متحمل است كه از اين آيه برگرفته باشد: «... و تعيها اذن واعيه (حاقه/12):... و گوشهاي شنوا آن را نگاه دارد.» ابن عاشور گويد: «پيش از او كسي را نديدم كه براي سوره، چنين نامي گفته باشد» (همانجا).
70-1- سوره سأل سائل، در خبري از امام باقر(ع) (طبرسي، مجمع البيان،10/527)، و در صحيح بخاري، جامع ترمذي، تفسير طبري، ابن عطيه و ابن كثير، اين سوره بدين عنوان نامبردار گشته است (ابن عاشور، 29/110). ابن عاشور گويد: «در برخي مصحفهاي مخطوط كه در قرن پنجم به خط كوفي نگاشته شده بود، سوره را با همين عنوان ملاحظه كردم» (همانجا).
70-2- سوره الواقع، سيوطي اين نام را، بي ذكر مأخذي آورده است (سيوطي، الإتقان، 1/176).
اين دو نام و نام مشهور سوره - هر سه - از واژگاني كه در آغاز سوره - آيه اول و سوم - برنشسته، گرفته شده اند.[1] و اخص (ويژه ترين) شان نسبت به سوره، جمله «سأل سائل» است، چون نظير آن در سوره اي ديگر موجود نيست. با اين وجود نام غالب و شايع سوره، معارج است؛ چون كوتاهتر و سهل تر مي باشد (ابن عاشور، همانجا).
71-1- إنا أرسلنا نوحاً، اين عنوان در روايتي از امام صادق(ع) به چشم مي خورد (طبرسي، مجمع البيان، 10/540). بخاري در كتاب التفسير صحيحش، همين عنوان را آورده، و شايد در كلام سلف هم، اين عنوان رايج بوده است. ترمذي در جامعش، براي سوره عنواني نياورده است (ابن عاشور، 29/185).
72-1- سوره قل أوحي، اين عنوان كه در واژه نخستين اين سوره است، در روايتي از حضرت صادق(ع) ديده مي شود. (طبرسي، 10/550).در مكتب خانه هاي قرآني [- در تونس و شمال آفريقا كه مغرب جهان اسلام است -] نيز بر زبان مكتب داران (آموزگاران) و فراگيران، همين نام جاري است (ابن عاشور، 29/216).
74-1- يا أيها المدثر، در خبري از امام صادق(ع) اين عنوان كه آيه نخست سوره مي باشد، نامي براي آن گشته است (مجلسي، 86/315).
75-1- سوره لا اقسم، اين عنوان را آلوسي، بي ذكر مأخذي، بيان كرده است (آلوسي بغدادي، 16/233؛ ابن عاشور، 29/336).
75-2- لا اقسم بيوم القيامه، اين عنوان در خبري از ابن مسعود آمده و از نوع ناميدن يك سوره به آغازين آيه اوست (ابن حنبل، 1/417 - 418؛ ابوداود، 2/117).
76-1- هل أتي علي الإنسان، اين عنوان، از نوع ناميدن سوره به بخشي از آيه نخستين است و در زمان اصحاب رسول خدا(ص)، چنين ناميده مي شده است و در أخباري از ابوهريره (ابن عاشور، 29/396؛ ابن ماجه، 1/269)، ابن عباس (ابن حنبل، 1/340، 354، 361 «مسند عبدالله بن عباس»؛ نسائي، 2/497 و 3/124؛ ابن ماجه، همانجا) و ابن مسعود (ابن ماجه، 1/270) به چشم مي خورد و در خبري از امام باقر(ع) چنين نقل شده است: «پيامبر(ص) درباره علي(ع) فرمود: «معاشر الناس... لاشهدالله بالجنه في هل أتي علي الإنسان أله له» (مجلسي، 37/210). كوتاه شده اين عنوان: «هل أتي» در رواياتي از ابن مسعود (ابن حنبل، 1/417 - 418)، امام باقر(ع) و ابن عباس (طبرسي، مجمع البيان، 10/608، 613) آمده است.
76-2- سوره الدهر، (همانجا؛ ابن عاشور، 29/369) در بسياري مصحفها، چنين ناميده شده است؛ اما با وجود پي جويي در جوامع روايي، اين نام در روايتي رخ ننمود. اين نام در مطلع سوره (آيه نخست) رخ نموده است.
76-3- سوره الأمشاج، اين نام را خفاجي بيان داشته و علت آن، ورودش در همين سوره بوده است: «إنا خلقنا الإنسان من نطفه أمشاج... (إنسان/2): ما انسان را از نطفه مختلطي آفريديم...» (ابن عاشور، همانجا).
76-4- سوره الأبرار، اين نام را طبرسي بيان داشته و علت آن، ورودش در همين سوره بوده است: «إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً (إنسان/5): به يقين نيكان از جامي مي نوشند كه با عطر خوشي آميخته است» (طبرسي، همانجا).
77-1- سوره و المرسلات عرفاً، در زمان صحابه چنين ناميده مي شده است و در رواياتي از عبدالله بن مسعود (ابن عاشور، 29/417)، عبدالله بن عباس (همانجا؛ - مالك - ابن أنس، 1/78)، و در خبر مشابهي از ابن عباس كه ابن ماجه نقل كرده و «واو» محذوف است: «المرسلات عرفاً» (ابن ماجه، 1/272).
78-1- سوره عم يتساءلون، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آغازين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، 5/212 و 10/670؛ قرطبي، 9/1؛ ترمذي، 5/402؛ حاكم نيشابوري، 2/374؛ مجلسي، 16/192 و 89/199)، ابن مسعود (ابن مسعود، 29/185)، صادقين(ع) (مجلسي، 84/239)، امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/637) و در برخي مصحفها، در صحيح بخاري، در تفسير ابن عطيه و در تفسير كشاف مذكور افتاده است (ابن عاشور، 30/5؛ زمخشري، 4/683).
كوتاه شدن اين عنوان («سوره عم») در تفسير قرطبي و الإتقان آمده است (قرطبي، 10/148؛ سيوطي، الإتقان، 1/176).
78-2- سوره التساؤل، اين عنوان مصدر فعل يتساءلون در آيه نخست مي باشد و سيوطي آن را بي ذكر مأخذي آورده است (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، همانجا).
78-3- سوره المعصرات، سيوطي اين نام را بي ذكر مأخذي آورده، اين كلمه در همين سوره ذكر شده است: «و أنزلنا من المعصرات ماء ثجاجاً (نبأ/14): و از ابرهاي متراكم، آبي ريزان فرود آورديم» (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، همانجا).
79-1- والنازعات، در كتاب التفسير از صحيح بخاري و در بسياري از نبشتارهاي مفسران اين عنوان به چشم مي خورد (ابن عاشور، 30/59) و از نوع ناميدن يك سوره به نخستين واژگان اوست.
79-2- سوره الساهره، سعدالله مشهور به سعدي، و خفاجي اين نام را براي سوره آورده اند (همانجا)؛ از آن روي كه در همين سوره ذكر شده و در سوره اي ديگر مذكور نيفتاده است: «فإذاهم بالساهره (نازعات/14): و به ناگاه آنان در زمين هموار [در عرصه محشر] خواهند بود».
79-3- سوره الطامه (همانجا)، مانند مورد پيشين: «فإذا جاعت الطامه الكبري (نازعات/34): پس آنگاه كه آن هنگامه بزرگ در رسد، [شود آنچه شود!]».
79-4- سوره فالمدبرات، اين نام را ابن عاشورا ذكر كرده و درباره آن توضيح داده است: در مصحفي كه به خط تونسي نگاشته بود، اين نام را يافتم، كه نامي شگفت و نا آشناست. (همانجا). سبب اين نامگذاري، ورود آن در اين سوره و نيامدنش در ديگر سوره هاست: «فالمدبرات أمراً (نازعات/ 5): و [سوگند به فرشتگاني كه] كار[ها] را تدبير كنند».
80-1- عبس و تولي، در اين عنوان، سوره به آيه نخستش ناميده شده است و در اخباري از هشام بن عروه به نقل از پدرش (مالك ابن انس، 1/203)، عايشه (حاكم نيشابوري، 2/558) و امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/661) ديده مي شود.
80-2- سوره إبن ام مكتوم، ابن عاشور گويد: در أحكام إبن عربي اين نام ذكر شده و نديدم كه ديگري چنين گفته باشد (ابن عاشور، 30/101). اين عنوان، كنيه مرد نابيناي بينادل حق گرايي است كه نخستين بار، سبب ساز نزول اين سوره گرديد.
80-3- سوره الصاخه، اين نام را كه در آيه 33 آمده، خفاجي ذكر كرده (همانجا) و مفهومش آن بانگ و فرياد گوش خراشي است كه چون بيايد، در پي او، خويشاوندان از هم مي رمند و مي گريزند: «فإذا جاعت الصاخه». اين كلمه فقط در همين سوره مذكور افتاده است.
80-4- سوره السفره، «العيني» در شرح صحيح بخاري چنين گفته است (همانجا). اين واژه كه در آيه پانزدهم قرار دارد به معني سفيراني از فرشتگان است كه حامل وحي نامه خداوندگارند: «كلاً إنها تذكره ... في صحف مكرمه (آيه 11 و آيه 13)... بأيدي سفره (آيه 15)». اين واژه تنها در همين سوره رخنمايي كرده است.
80-5- سوره الأعمي، همو در همانجا چنين گفته است. (همانجا). اين كلمه در آيه دوم جاي دارد و مراد از آن عبدالله بن ام مكتوم است كه نابينا بود و سبب نزول اين آيات گشت: «عبس و تولي. أن جاءه الأعمي».
80-6- جمع بندي: براي هيچ يك از چهار نام اخير، مأخذي و سندي ذكر نشده و ناميدن سوره به هر يك از اين چهار عنوان يا از نوع نامگذاري سوره به واژگاني است كه در همان سوره ذكر شده و در سوره هاي ديگر ذكر نشده اند و يا اساساً در هيچ جاي قرآن نيامده اند و يا از نوع ناميدن سوره به چهره اصلي و قهرمان داستاني است كه سبب نزول سوره مي باشد.
81-1- إذا الشمس كورت، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آيه آغازيني اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (حاكم نيشابوري، 2/560)، ابن مسعود (ابن حنبل، 1/417- 418 «مسند عبدالله بن مسعود»؛ ابوداود، 2/117؛ ابن عاشور، 29/57)، امام كاظم(ع) (= العالم) (مجلسي، 82/42)، صادقين(ع) (همو، 84/239)، مذكور افتاده و در صحيح بخاري، جامع ترمذي، و تفسير طبري نيز همين عنوان آمده است (ابن عاشور، 30/139).
82-1- سوره اذا السماء انفطرت، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (همانجا، 169؛ نسائي، 2/513)، امام كاظم(ع) (مجلسي، 82/42) و امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/679) به چشم مي خورد. در پاره اي تفاسير و در كتاب التفسير صحيح بخاري نيز، همين عنوان آمده است.
82-2- سوره انفطرت، در تفاسير اندك شماري، چنين آمده است. اين واژه، كلمه رديف است در آيه نخست: «إذا السماء انفطرت: آن گه كه آسمان ز هم بشكافد!».
82-3- سوره المنفطره، اين نام را هم كه گفته اند [و شنيده ايم]، صفت است براي موصوف محذوف، يعني: السماء المنفطره: (ابن عاشور، 30/169) آسمان بشكافته و از هم گسيخته و چاك چاك.
83-1- سوره ويل للمطففين، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آيه آغازيني اوست، در احاديثي از ابن مسعود (همو، 29/57؛ ابن حنبل، 1/417 و 418؛ ابوداود، 2/117) و امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/685) و در مكتوبات روايي و در برخي تفسيرها آمده است. بخاري در كتاب التفسير از صحيحش و ترمذي در جامعش، همين عنوان را براي سوره در نظر گرفه اند (ابن عاشور، 30/187).
83-2- سوره التطفيف، مفسران و نگارندگان مصحفها، به اعتبار مفهوم (كم فروختن)، اين نام را - كه در اصل به معناي كم كاهيدن است - بر سوره نهاده اند. (همو، 30/217). اين واژه، مصدر باب تفعيل و نام مشهور سوره، اسم فاعل همين مصدر است.
84-1- سوره إذا السماء انشقت، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در احاديثي از ابوسلمه (همانجا) و امام باقر(ع) (مجلسي، 66/87) به چشم مي خورد و بخاري، ترمذي و سيوطي هم در الإتقان، با همين عنوان از سوره نام برده اند. مفهوم اين آيه چنين است: آن گه كه آسمان بدرد و شود «چاك از گريبان تا به دامن!».
مفسران و نگارندگان مصحفها، براي رعايت اختصار، عنوان سوره را، «سوره انشقت» نهاده اند (ابن عاشور، همانجا).
84-2- (سوره) كدح، ابن عاشور گويد: جعبري در منظومه اي كه پرداخته و در آن سوره هاي مكي و مدني را بر مي شمارد، از اين سوره، با عنوان «كدح» نام برده است كه احتمال مي رود مقصود او نام سوره باشد. به هر حال در جايي ديگر، نظير آن را نديده ام. (همانجا). اين واژه در آيه ششم جاي دارد: «يا أيها الإنسان إنك كادح إلي ربك كدحاً فملاقيه: اي انسان! حقا كه تو به سوي پروردگار خود، به سختي در تلاشي، و سرانجام او را ملاقات خواهي كرد».
85-1- و السماء ذات البروج، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آيه آغازيني اوست، در حديثي از پيامبر(ص) مذكور افتاده است (طبرسي، مجمع البيان، 10/791).
85-2- السماء ذات البروج، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به قسمتي از آيه نخست اوست، در احاديثي از ابوهريره (ابن عاشور، 30/136) و جابر بن سمره (نسائي، 2/506) به چشم مي خورد.
86-1- والسماء و الطارق، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره، به آيه نخست اوست، در حديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، 10/791)، تفسير طبري و احكام ابن العربي (ابن عاشور، 30/257) به چشم مي خورد.
86-2- السماء و الطارق، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به بيشترين بخش از آيه آغازيني اوست، در احاديثي از ابوهريره (همانجا) و جابر بن سمره (نسائي، همانجا) ديده مي شود.
87-1- سبح اسم ربك الأعلي، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در خبرهايي از پيامبر(ص) (نسائي، 5/508، 513؛ ابوداود، 2/500؛ ابن حنبل، 3/300، 308، 369 «مسند جابر بن عبدالله انصاري»؛ مسلم بن حجاج، 1/298 - 299)، أنس بن مالك (نسائي، 2/503)، سموه (همو، 3/124- 125)، أبي بن كعب (همانجا، 271- 274)، عبدالله بن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، 6/337)، علي(ع)، ابن عباس (طبرسي، مجمع البيان، 10/717)، امام كاظم(ع) (مجلسي، 82/25)، امام رضا(ع) (همانجا، 27) و امام صادق(ع) (همو، 86/311) به چشم مي خورد.
87-2- سوره سبح، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره، به آغازين واژه اوست، از عايشه بازگو شده است. بيضاوي و ابن كثير نيز همين عنوان را، نام سوره قرار داده اند و سببش آن بوده كه ساختار مفرد مذكر امر مخاطب از ماده «س. بـ . ح»، تنها در طليعه اين سوره رخ نموده و در آغاز سوره اي ديگر، رخ ننموده است، (ابن عاشور، 30/272).
88-1- هل أتاك حديث الغاشيه، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در رواياتي از أنس بن مالك (نسائي، 2/503)، سمره (همو، 3/124- 125) و نعمان بن بشير (ابن عاشور، 30/293) ديده مي شود؛ و در صحيح بخاري هم، همين عنوان براي سوره مذكور افتاده است (همانجا).
88-2- سوره هل أتاك، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي، به پاره اي از آيه نخست اوست، در تفسير ابن عطيه مذكور افتاده است (همانجا).
89-1- (سوره) والفجر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آغازين آيه اوست، در خبرهايي از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/344، الإتقان، 1/31- 32)، عبدالله بن زبير (همو، الدرالمنثور، 6/344) و عايشه (همانجا)، ديده مي شود.
90- لا أقسم بهذا البلد، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در خبرهايي از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/151، الإتقان، 1/31- 32) و ابن زبير (همو، الدرالمنثور، 6/151) آمده است.
91-1- والشمس و ضحاها، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از ابن عباس (همو، همانجا، 355، الإتقان، 1/31- 32)، ابن اثير (همو، الدرالمنثور، 6/355) و امام صادق(ع) (مجلسي، 7/297)، ذكر شده است.
برخي از مفسران و بخاري نيز همين عنوان را آورده اند تا اين سوره با سوره «تكوير» كه در آغاز آن واژه «الشمس» آمده است، اشتباه نگردد (ابن عاشور، 30/365).
91-2- الشمس و ضحاها، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به بخشي از آيه نخست اوست، در حديثي از پيامبر(ص) آمده است (ابن حنبل، 3/300، 308، 369، «مسند جابر بن عبدالله انصاري»؛ ابوداود، 2/500؛ نسائي، 5/508، 513).
92-1- و الليل إذا يغشي، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آغازين آيه اوست، در أخباري از جابربن سمره (نسائي، 2/506)، امام باقر(ع) (مجلسي، 66/85 - 90؛ كليني، 2/33) و امام صادق(ع) (مجلسي، 7/297) به چشم مي خورد. بخاري و ترمذي هم، همين عنوان را در طليعه سوره نهاده اند (بخاري، [طبع دار الفكر] 6/84؛ ابن عاشور، 30/377).
92-2- الليل إذا يغشي، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به قسمتي از نخستين آيه اوست، در أحاديثي از پيامبر(ص) (نسائي، 5/508، 513؛ ابوداود، همانجا؛ ابن حنبل، همانجا)، از ابن عباس و ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، 6/357، الإتقان، 1/31- 32) ديده مي شود.
92-3- سوره والليل، اين عنوان كه از قسم ناميدن يك سوره به پاره اي كوچك از آغازين آيه اوست، به گفته ابن عاشور در بيشتر تفسيرها مذكور افتاده است (ابن عاشور، همانجا).
93-1- والضحي، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آغازين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (نسائي، همانجا؛ ابوداود، همانجا؛ ابن حنبل، همانجا)، ابن عباس(سيوطي، الدرالمنثور، 6/360، الإتقان، همانجا)، امام صادق(ع) (مجلس، 7/297 و 82/45) و امام كاظم(ع) (همو، 82/41) مذكور افتاده است.
94-1- سوره ألم نشرح، (ابن عاشور، 30/393). اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به بخشي از نخستين آيه اوست، در خبرهايي از ابن عباس(سيوطي، الدرالمنثور، 6/363؛ همو، الإتقان،1/31/- 32)، عبدالله بن زبير و عايشه (همانجا) و امام صادق(ع) (مجلسي، 82/45) به چشم مي خورد. در بسياري تفسيرها و در صحيح بخاري و جامع ترمذي نيز، چنين ناميده شده است (ابن عاشور، 30/407؛ بخاري، [طبع دارالفكر] 6/86).
94-2- سوره الإنشراح، اين نام كه صدر ثلاثي مزيد از باب انفعال است، در پاره اي تفسيرها ديده مي شود. (ابن عاشور، 30/407) اين واژه از ساختار مضارع ثلاثي مجرد - نشرح - در آيه نخست سوره، گرفته شده است.
95-1- و التين و الزيتون، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آيه نخست اوست، در خبري از براء بن عازب و ... نمود يافته است (طبرسي، مجمع البيان، 10/774).
95-2- (سوره) التين و الزيتون، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به بخش اعظم آيه نخست اوست، در خبرهايي از براء بن عازب (نسائي، 2/514؛ - مالك - ابن أنس - 1/80)، به چشم مي خورد.
95-3- سوره والتين، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به جزيي از آيه نخست اوست، از علي(ع) (مجلسي، 89/217)، امام كاظم(ع) (همو، 82/42)، ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/365؛ همو، الإتقان، 1/31- 32) و ابن زبير (همو، الدرالمنثور، 6/365)، نقل شده است و در بسياري كتابهاي تفسير و مصحفها، همين عنوان ديده مي شود. (ابن عاشور، 30/419) همين عنوان، در روايتي از عمرو بن ميمون أزدي هم، آمده است (طبرسي، مجمع البيان، 10/827).
96-1- سوره إقرأ باسم ربك الذي خلق، اين عنوان را كه از نوع ناميدن يك سوره به نخستين آيه اوست، بخاري بيان داشته [و در كتاب التفسير صحيحش، عنوان سوره قرار داده] است (ابن عاشور، 30/433؛ بخاري، [طبع دارالفكر] 6/87).
96-2- سوره إقرأ باسم ربك، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به بخشي از نخستين آيه اوست، در عصر صحابه و تابعان نامور بوده است (ابن عاشور، همانجا)؛ و در رواياتي از پيامبر(ص) (نسائي،2/513)، عايشه، أبي سلمه بن عبدالرحمان، أبي رجاء عطاري، مجاهد، زهري (ابن عاشور، همانجا)، و امام صادق(ع) (مجلسي، 82/169) آمده و ترمذي[نيز در جامعش براي سوره] همين عنوان را گزين كرده است (ابن عاشور، همانجا).
96-3- سوره إقرا، اين عنوان كه از ناميدن يك سوره به آغازين واژه و به جزيي از آيه نخست اوست، - ظاهراً - مستند روايي ندارد (همانجا).
96-4- سوره إقرا و العلق، كواشي در التلخيص چنين نامش نهاده است. (همانجا).
96-5- سوره القلم، اين نام كه از نوع ناميدن يك سوره به واژه اي از آيه هاي آغازيني اوست: (آيه چهارم: الذي علم بالقلم)، عنواني است كه ابن عطيه و ابوبكر بن العربي به سوره داده اند. اين اسمي است كه «سوره ن و القلم»[2] را بدان ناميده اند، اما كساني كه سوره «علق» را «قلم» مي نامند، آن ديگر سوره (قلم) را، «ن» مي خوانند، تا از يكديگر متمايز باشند (همانجا).
97-1- سوره إنا أنزلناه في ليله القدر، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، 18/360)، علي(ع) (همو، 94/382)، ابن عباس و عايشه (سيوطي، الدرالمنثور، 6/365؛ همو، الإتقان، 1/31 - 32) و امام صادق(ع) (مجلسي، 86/311)، پديدار است.
97-2- سوره ليله القدر، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به بخشي از آيه نخست اوست، در تفسير ابن عطيه و در أحكام القرآن ابوبكر حصاص، چهره نموده است. (ابن عاشور، 30/455) اين عنوان، سه بار به همين صورت در آيات اول تا سوم، و دو بار نيز به شكل ضمير در آيه هاي چهارم و پنجم سوره، مذكور افتاده است.
98-1- سوره لم يكن الذين كفروا، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به چند واژه آغازيني نخستين آيه اوست: («لم يكن الذين كفروا من أهل الكتاب و المشركين منفكين حتي تأتيهم البينه» (بينه: 1)-)، در حديثي از پيامبر(ص) نمودار است: بخاري و مسلم از أنس بن مالك روايت كرده اند كه پيامبر(ص) به أبي بن كعب فرمود: «إن الله أمرني أن أقرا عليك «لم يكن الذين كفروا». أبي بن كعب پرسيد: «خداوند از من نام برد؟!» پيامبر(ص) فرمود: «آري!» ابي - از شادي - در اشك شوق به نوك مژگان سفت.
آن جا كه پيامبر(ص) به ابي بن كعب فرمود: «از خداوند فرمان دارم تا بر تو «لم يكن الذين كفروا» را برخوانم»، بديهي است كه مقصود وي - كل - سوره بوده كه با آغازين جمله اش از آن نام برده است (ابن عاشور، 30/467).
98-2- سوره لم يكن، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به جزيي از واژگان آغازيني نخستين آيه اوست، در حديثي از پيامبر(ص). (طبرسي، مجمع البيان، 10/791)، و در بيشتر نوشتارهاي تفسيري و روايي مذكور افتاده و در ميان اهالي مكتب خانه هاي تونس [در مغرب جهان اسلام]، نام آور است (ابن عاشور، همانجا).
98-3- سوره القيمه، اين نام كه از نوع ناميدن سوره اي به واژه اي از آيه هاي نخست اوست، (آيه سوم: فيها كتب قيمه) و به معني استوار و مستقيم مي باشد، در بيشتر مصحفها و پاره اي تفسيرها ذكر شده است (ابن عاشور، همانجا) شايان يادآوري است كه اين واژه در ميانه سوره نيز وجود دارد: ... و ذلك دين القيمه: آيه پنجم.
98-4- سوره أهل الكتاب، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به جزيي از واژگان آيه نخستين اوست، در مصحف ابي بن كعب، مضبوط بوده است (سيوطي، الإتقان، 1/176).
98-5- سوره القيامه، سيوطي اين نام را ذكر كرده است (همانجا) كه ظاهراً نادرست و شكل تصحيف شده «القيمه» مي باشد - كه پيش از اين آوريم - چون كلمه «ألقيامه»، اساساً در اين سوره نيامده است.
98-6- سوره الإنفكاك، اين نام كه از نوع ناميدن سوره اي به مصدر يكي از واژگان (منفكين) نخستين آيه او و به معناي (جدا و سواشدن - دست برداشتن) مي باشد، بي ذكر مأخذ و سندي در الإتقان ذكر شده است (همانجا).
98-7- سوره البريه، اين نام كه از قسم ناميدن سوره اي به واژه اي در آيه هاي انجاميني اوست، و به معني (آفريدگان و مردم) مي باشد، بي ذكر مأخذ و سندي در الإتقان مذكور افتاده است. (همانجا) آيه هايي كه در بردارنده اين نام اند، عبارتند از:
(آيه ششم: إن الذين كفروا من أهل الكتاب و المشركين في نار جهنم خالدين فيها أولئك هم شر البريه) و آيه هفتم: إن الذين آمنوا و عملوا الصالحات أولئك هم خير البريه).
بدين ترتيب، اين سوره هشت (8) نام و عنوان دارد!
99-1- إذا زلزلت الأرض زلزالها، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آغازين آيه اوست، در حديثي از پيامبر(ص) ديده مي شود (مجلسي، 84/98).
99-2- (سوره) إذا زلزلت، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به آغازين واژگان آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، 10/796)، علي(ع) (مجلسي، 94/382)، ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/379؛ الإتقان، 1/31) امام كاظم(ع) (مجلسي، 82/42)، و در حديثي از أنس بن مالك - كه ترمذي، مرفوعش دانسته است - و در حديثي از عبدالله بن عمرو [عاص]، به چشم مي خورد. بخاري و ترمذي نيز سوره را با همين عنوان نشان دار كرده اند (ابن عاشور، 30/489).
99-3- (سوره) زلزلت، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به جزيي از آيه نخست اوست، در مصحفي از قيروان[3]، به خط كوفي كهن، و در تفسير ابن عطيه مذكور افتاده است (همانجا).
99-4- سوره الزلزال، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به بخشي از كلمه رديف در آيه نخست اوست، در بسياري مصحفها و تفسيرها، عنوان سوره گشته است (همانجا).
100-1- والعاديات، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به آغازين واژگان آيه نخست اوست، در حديثي از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/383؛ الإتقان، 1/31) و در پاره اي از تفسيرها، آمده است (ابن عاشور، 30/497).
102-1- ألهاكم التكاثر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، 84/176 و 89/336)، ابن عمر در خبري مرفوع (سيوطي، الإتقان، 2/1127)، علي(ع) (مجلسي، 94/382) و ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/386؛ همو، الإتقان، 1/31- 32) ديده مي شود.
102-2- سوره ألهاكم، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نيمي از آيه نخست اوست، در پاره اي مصحفها و در كتاب التفسير صحيح بخاري، به چشم مي خورد (ابن عاشور، 30/517).
102-3- المقبره، آلوسي گويد: ابن ابي حاتم از سعيد بن أبي هلال، چنين روايت كرده است: «كان أصحاب رسول الله(ص) يسمونها المقبره». (همانجا) اين نام كه به معناي گورستان و مفرد مقابر است، با ساختار جمع خود، در آيه دوم همين سوره، رخنمايي مي كند: «ألهاكم التكاثر. حتي زرتم المقابر» (آيه اول و دوم).
103-1- سوره والعصر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در دو خبر از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/391؛ همو، الإتقان، 1/31- 32) در برخي تفسيرها و در صحيح بخاري (ابن عاشور، 30/527) مذكور افتاده است.
104- 1- (سوره) ويل لكل همزه لمزه، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در خبري از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/392؛ همو، الإتقان، 1/31- 32)، در پاره اي تفاسير و در صحيح بخاري آمده است (ابن عاشور، 30/535).
104-2- سوره الحطمه، اين عنوان را كه از نوع ناميدن سوره به كليد واژه اي در ميانه اوست، فيروزآبادي در بصائر ذوي التمييز آورده (همانجا) و سبب آن هم ورود اين واژه در سوره بوده است: «كلا لينبذن في الحطمه. و ما أدراك ما الحطمه. نارالله الموقده (همزه/ 4-6): «ولي نه! قطعاً در آتش خرد كننده فروافكنده مي شود و تو چه مي داني كه آن آتش خرد كننده چيست! آتش افروخته خدا[يي] است.» در قرآن كريم، اين كلمه دو بار و اختصاصاً در همين سوره، رخنمايي كرده است.
105-1- (سوره) ألم تر كيف، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آغازين كلمات آغازين آيه اوست، در خبري از امام كاظم(ع) (مجلسي، 82/41)، امام صادق(ع) و يكي از دو امام همام باقر و صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/827) آمده است.
105-2- (سوره) ألم تر، اين عنوان را كه از جهت نوع نظير مورد پيشين است، قرطبي در تفسير سوره قريش، از عمروبن ميمون وايت كرده است. (ابن عاشور، 30/543). بخاري نيز، همين عنوان را براي سوره بيان داشته است (همانجا).
106-1- لإيلاف قريشٍ، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به آغازين آيه اوست، در اخباري از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/399؛ همو، الإتقان، 1/31- 32)، امام صادق(ع)، و يكي از و امام همام باقر و صادق(ع)، به چشم مي خورد. (طبرسي، همانجا).
107-1- سوره أرأيت الذي، اين عنوان را كه از نوع ناميدن سوره اي به آغازين واژگان نخستين آيه اوست، ابن عطيه بر پيشاني سوره نشانده است (ابن عاشور، 30/563).
107-2- سوره أرأيت، اين عنوان - كه چون مورد قبلي است - در پاره اي تفسيرها، در صحيح بخاري، در الإتقان و در مصحفي از مصحفهاي قيروان مربوط به سده پنجم هجري آمده و كواشي نيز در التلخيص همين عنوان را براي سوره بيان داشته است (همانجا؛ سيوطي، الإتقان، 1/176).
107-3- سوره التكذيب، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به مصدر فعلي (يكذب) از آيه نخست اوست، در حاشيه خفاجي و حاشيه سعدي مذكور افتاده است (ابن عاشور، همانجا).
107-4- سوره الدين، اين عنوان را كه از نوع ناميدن يك سوره به واژه اي است كه كلمه رديف و همبر و همسنگ كلمه قافيه و سجع - در شعر و در نثر مسجع - مي باشد و در آيه نخست سوره جاي گرفته، كواشي در التلخيص و سيوطي در الإتقان ذكر كرده اند (همانجا؛ سيوطي، همانجا).
107-5- سوره اليتيم، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به واژه اي از دومين آيه اوست، بقاعي در «نظم الدرر» آورده است. (ابن عاشور، همانجا) آيه دوم: «فذلك الذي يدع اليتيم».
108-1- إنا أعطيناك الكوثر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در اخباري از علي(ع) (مجلسي، 94/382)، ابن عباس، عايشه، ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، 6/401) و در صحيح بخاري مذكور افتاده است (ابن عاشور، 30/571).
108-2- سوره النحر، اين عنوان را كه از نوع ناميدن سوره اي به مصدر فعلي در آيه دوم اوست، سعدالله، مشهور به سعدي در حاشيه خود بر تفسير بيضاوي از بقاعي بازگو كرده و بيان داشته كه بقاعي چنينش مي ناميده است (ابن عاشور، همانجا).
109-1- قل يا أيها الكافرون، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، 10/839؛ مجلسي، 86/326)، جابر بن عبدالله (نسائي، 5/261)، ابي بن كعب (همو، 3/271- 274)، أنس بن مالك، ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، 6/404؛ همو، الإتقان، 2/1127)، علي(ع) (مجلسي، 82/30)، ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، 6/404)، علي بن الحسين زين العابدين(ع) (مجلسي، 35/88)، امام جعفرصادق(ع) (همو، 73/195 و 82/45 و 85/230 و 98/310؛ ابن عاشور، 21/203؛ طبرسي، مجمع البيان، 10/839)، حضرت موسي بن جعفر(ع) (مجلسي، 10/257 و 82/16)، علي بن موسي الرضا(ع) (همو، 81/206)، به چشم مي خورد و بخاري نيز در كتاب التفسير صحيحش، همين عنوان را بر پيشاني سوره برنشانده است (ابن عاشور، 30/579).
109-2- المقشقشه، نامي است مشترك ميان اين سوره و سوره هاي توبه و إخلاص كه بنابر قولي در سوره هاي كافرون و اخلاص به معني پيراينده و پاك كننده از شرك و در سوره توبه، به معني پيراينده و پاك كننده از نفاق است (همانجا).
109-3- سوره العباده (سيوطي، الإتقان، 1/176؛ زمخشري، 4/808) اسم يا مصدري است كه از مضمون و لفظ آيه هاي دوم تا پنجم سوره برگرفته و نام آن گردانيده اند. اين مطلبي است كه سعدالله مشهور به سعدي از جمال القراء، روايت كرده است (ابن عاشور، همانجا).
109-4- سوره الدين، اين نام را كه از نوع ناميدن يك سوره به واژه اي در آخرين آيه اوست: «لكم دينكم ولي دين (كافرون: 6)-»، فيروزآبادي در كتاب بصائر ذوي التمييز ذكر كرده است (همانجا).
110-1- إذا جاء نصرالله و الفتح، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، 86/368)، عايشه (ابن عاشور، 30/588)، أنس (سيوطي، الإتقان، 2/1128)، عبدالله بن عمر (مجلسي، 74/118)، ابن عباس و ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، 6/406)، مذكور افتاده است.
110-2- سوره الفتح، اين نام كه از گونه ناميدن يك سوره به آخرين واژه نخستين آيه اوست، در جامع ترمذي، سوره را نشان دار كرده است. (ابن عاشور، همانجا). اين نام مشترك است ميان اين سوره و سوره اي كه نام نامدار او «فتح» است و با اين آيه آغاز مي شود: «انا فتحنا لك فتحاً مبيناً».
110-3- سوره التوديع، اين نام از ابن مسعود نقل شده است و سبب چنين نام نهادني، ايماء و اشاره اي است كه در سوره به وفات و وداع پيامبراكرم(ص) وجود دارد (همانجا).
111-1- ثبت يدا أبي لهب، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آيه نخست اوست، در خبرهايي از امام باقر و صادق(ع) آمده است (مجلسي، 18/59 و 82/48).
111-2- سوره تبت، اين نام كه از نوع ناميدن يك سوره، به آغازين واژه آغازين آيه اوست، در بيشتر مصحفها و تفسيرها و در جامع ترمذي، به چشم مي خورد (سيوطي، الإتقان، 1/176؛ ابن عاشور، 30/599).
111-3- سوره أبي لهب، اين نام را كه از قسم ناميدن سوره اي به آخرين نام واژه اولين آيه اوست، گروهي از مفسران بر سوره نهاده اند (ابن عاشور، همانجا).
111-4- سوره اللهب، اين نام - كه مانند مورد پيشين است - در تفسير ابوحيان اندلسي مذكور افتاده و در جاي ديگر ديده نشده است (ابوحيان اندلسي، 8/524؛ ابن عاشور، همانجا).
112-1- سوره قل هوالله احد، اين عنوان كه از قبيل ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، 72/334 و 83/60؛ نسائي، 2/513)، جابر بن عبدالله (نسائي، 5/261؛ ترمذي، 3/221)، ابي بن كعب (ابن حنبل، 5/218؛ سيوطي، الإتقان، 2/1155)، عايشه (حاكم نيشابوري، 2/566)، أنس بن مالك (سيوطي، الإتقان، 2/1154) و امام كاظم(ع) (مجلسي، 82/16)، ديده مي شود.
112-2- سوره التوحيد، اين نام، در حديثي از پيامبر(ص) در سنن سعيد بن منصور، نيز در برخي مصحفهاي تونسي، در تفسير كبير فخررازي (همو، 83/160؛ ابن عاشور، 30/609- 610؛ فخررازي، 16/175)، در تفسيرهاي مجمع البيان و جوامع الجامع، (طبرسي، مجمع البيان، 10/854؛ همو، جوامع الجامع، 2/794) و ... مذكور افتاده است و سببش اين بوده كه سوره مشتمل است بر اثبات يگانگي خداوند متعال.
نكته: فخر رازي در تفسير كبير (16/175- 176)، براي نامهاي اين سوره فصلي گشوده و نامهاي متعددي را بي ذكر مأخذ و سند برشمرده است كه - مزيد فايدت را - بر اين نامها نظري گذر مي افكنيم:
112-3- التفريد (يگانه و يكتا كردن - و ديدن و دانستن -)، سبب اين نامگذاري آن است كه در سوره، بس صفات جلال خداوندي كه سلبيه اند، ذكر شده است.
112-4- التجريد، نظير مورد پيشين.
112-5- النجاه، چون در دنيا از كفر و در آخرت از آتش رهايي مي دهد.
112-6- الولايه، چون هر كه خداوند را به يگانگي - موضوعي كه در اين سوره مطرح شده است - بشناسد، اميد است از دوستان با ايمان خداوند گردد كه جز خدا را دوست و سرپرست نگيرند. «در ضمير او نمي گنجد به غير از دوست كس».
112-7- النسبه، چون روايت است كه وقتي مشركان به پيامبر(ص) گفتند: «تبار پروردگارت را بازگوي»، اين سوره كه پاسخ آنان بود، نازل گشت: «اينك تبار پروردگارم». در برخي روايات، «نسبه الرب» گفته شده است.
112-8- الجمال، چون اين سوره اصول و مبادي صفات خداوند را كه همانا زيباترين و كامل ترين صفاتند در خود فراهم آورده. چنين ناميده شده است؛ زيرا از پيامبر(ص) روايت شده است: «إن الله جميل و يحب الجمال» و چون توضيح خواستند فرمود: «- جمال الهي آن است كه - احد است و صمد و لم يلد و لم يولد».
112-9- المقشقشه، هنگامي كه گويند: «قشقش الدواء الجرب» يعني: دارو، گري (بيماري حاد پوستي) را درمان كرد و بهبودي داد و اين سوره چون از مرض شرك پيش مي گيرد و آن را درمان مي كند، و وجود شخص را از آثار اين بيماري مي پيرايد و پاك مي سازد چنين ناميده اندش.
112-10- المعوذه، چون پيامبر(ص) وقتي كه در بيماري عثمان بن مظعون از او ديدار كرد، بدو فرمود: «به اين سوره و دو سوره بعدش (فلق و ناس) چنگ درزن و پناه بر!» اين سوره را چنين نام داده اند.
112-11- الصمد، چون اين واژه اختصاصاً در همين سوره آمده است.
112-12- الأساس، چون اين سوره، بنلاد عقيده اسلامي است و توحيد كه در آن آمده، بنياد دين و آيين است (درباره اين نام، همچنين نگاه كنيد به: سيوطي، الإتقان، 1/176؛ طبرسي، مجمع البيان، 10/854؛ زمخشري، 4/819).
112-13- المانعه، چون روايت است كه - پايبندي و ايمان به مضمون اين سوره - از عذاب گور جلو مي گيرد و گرما، سوزش و آسيب آتش را مانع مي شود.
112-14- المحضر، چون وقت خواندنش، فرشتگان براي گوش سپاري حضور مي يابند.
112-15- المنفره، يعني رم دهنده و فراري ده، چون وقت خواندنش، اهريمن رم مي كند و مي گريزد.
112-16- البراءه، چون از شرك، پاك، پاك مي كند و گسسته و جدا مي سازد.
112-17- المذكره، چون از توحيد ناب ياد مي كند و آن را به ياد مي آورد، توحيد نابي كه در فطرت و سرشت آدمي ريشه دارد.
112-18- النور، چون روايت داريم كه «أن نور القرآن، قل هوالله أحد».
112-19- الأمان، چون هر كه به درون مايه آن معتقد باشد - و به آن ايمان ورزد و در راستاي آن به كار دارد - از عذاب ايمن نشيند.
112-20- المعرفه، چون صفتهايي را در خود گرد آورده كه معرفت و شناخت خداوند جز از راه شناخت اين صفات ميسر نمي شود.
113-1- (سوره) قل أعوذ برب الفلق، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به نخستين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (دارمي، 858؛ حاكم نيشابوري، 2/589؛ نسائي، 2/696؛ سيوطي، الإتقان، 2/1129)، ابن عباس (سيوطي، الإتقان، 1/31- 32)، امام باقر(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/867) به چشم مي خورد.
113-2- المعوذه (+ الناس = المعوذتين)، اين عنوان كه به معني پناه دهنده است در گفتار برخي از صحابيان آمده است (ابن عاشور، 30/623).
113-3- سوره المعوذه الأولي، اين نام را ابن عطيه در تفسيرش آورده است. (همانجا). چون در ترتيب قرآن كريم، پيش از سوره ناس قرار گرفته است. در تفسير ابن عطيه از دو سوره فلق و ناس با عنوان «المعوذتان» نام رفته است (ابن عطيه اندلسي، 5/539- 540).
113-4- المشقشقه (+ سوره ناس = المشقشقتان)، اين نام برگرفته است از «شقشق شقشقه الجمل»: شتر بانگ برآورد. (خليل الجر، 2/1278؛ ابراهيم انيس و ...، 1/489).
الشقشقه: پاره گوشتي است كه شتر به هنگام بانگ كردن از گوشه دهان بيرون كند، و ... درنگ اين پاره گوشت، بيرون از دهان شتر، در مدتي اندك است. (شهيدي، 450) شقشقه چيزي است شبيه بادكنك كه، هنگامي كه شتر عشق و شور، يا خشم و خروش مي گيرد، در اوج غليان، از دهانش بيرون مي زند و ساعتي بعد فرو مي نشيند» (شريعتي، 13).
«فلان شقشقه قومه: فلاني زبان آور قوم خويش است. (خليل الجر، همانجا؛ ابراهيم أنيس، همانجا).» و خطيب مشقشق: سخنور زبان آور است. «نيز وقتي گويند: «فلان ذو شقشقه»، يعني سخنوري تواناست» (شهيدي، 450). و از همين باب است خطبه شقشقيه كه خطبه سوم نهج البلاغه مي باشد و در پايان از سوي علي(ع) چنين توصيف شده است: تلك (= هذه الخطبه) شقشقه هدرت ثم قرت: آنچه شنيدي شعله غم بود كه سركشيد، و تفت بازگشت و در جاي آرميد» (شهيدي، 11).
ابن عاشور گويد: سبب ناميدن اين دو سوره به اين نام را به تحقيق ندانستم. اما سبب روشن است. با دقت در واژه مشقشقه در مي يابيم كه از نظر مفهومي قرين است با عناصري چون بانگ برآوردن، آواز سردادن، بالا رفتن منحني كلمات به هنگام شور و هيجان گوينده، زبان آور و زبان گوياي جمعيتي بودن، شعله كشيدن شراره غم؛ و اين كه سوره هاي فلق و ناس، مشقشقتين: سوره هاي گويا و زبان آور و سرشار شور و هيجان قرآن معرفي شده اند، چنين توجيه مي شود كه قرآن كتاب هدايت است و دغدغه محوري او راهنمايي انسان به سوي نور و خوشبختي جاودانه مي باشد كه از توجه پيوسته به خداوند، ايمان بدو و كرداري كه او بپسندد، سرچشمه مي گيرد. اكنون كه قرآن به پايان خود نزديك مي شود، ناگهان از زبان پيامبر رحمت، فرياد و فغان بلند مي كند و هشداري رسا و رهنمودي مؤثر را با زبان آوري و شور و هيجاني وصف ناپذير به مخاطبانش مي گويد و مي آموزد كه از اين همه شر و شرآفريني هاي دشمنان هدايت به پناه حق درآييد و در دژ خلل ناپذير خداوند خانه بگيريد كه مباد و هزاران بار مباد پيامي را كه در اين سالهاي طولاني بعثت، با روح و تن و احساس و بند بند وجودم شنيده ام و شنوانده ام، نشنيده گيريد و مباد چراغ هدايتي را كه علي رغم طوفانهاي دهشت زاي شرك و كفر و نفاق و تبعيض و جاهليت و تزوير و زر و زور و ... برافروخته ام، فرو بميرانيد!
بنابراين، سوره هاي ناس و فلق، دو مشقشقه اند؛ يعني دو فريادگرند كه با شور و هيجان و زبان آوري بي نظيري به انسان فراخوان مي دهند تا از باطل و ديوسيرتان باطل گرا به پناه حق درآيد. «چونان اشتري كه كف بر لب آورده، ناآرام، گردن تابانده، درياي آتش، به تندي تندر، مهار گسليده، يك پارچه شور و مستي و قرار رميده خشمناله مي كند.»
113-5- (سوره) المقشقشه (+ الناس = المقشقشتان)، قرطبي و زمخشري در تفاسيرشان، اين نام را آورده اند. قرطبي و طيبي گويند: چون از نفاق شفا مي دهند و رهايي مي بخشند، - و اقليم وجود بشر را مي پيرايند و جان آدمي را صيقل مي دهند - چنين نام گرفته اند. مقشقشه نامي است مشترك ميان چهار سوره: توبه، كافرون، فلق و ناس (ابن عاشور، 30/624).
114-1- (سوره) قل أعوذ برب الناس، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (سيوطي، الإتقان، 2/1129؛ نسائي؛ 2/696؛ حاكم نيشابوري، 2/589؛ دارمي، 858)، ابن عباس (سيوطي، الإتقان، 1/31- 32) و امام باقر(ع) (طبرسي، مجمع البيان، 10/867) آمده است.
114-2- المعوذه (+ الفلق = المعوذتين)، رجوع شود به ذيل سوره فلق.
114-3- سوره المعوذه الثانيه، اين نام را ابن عطيه در المحرر الوجيز آورده است (ابن عطيه اندلسي، 5/540؛ ابن عاشور، 30/623). و وجه ناميدن سوره به چنين نامي، مضمون و مكان سوره مي باشد كه پس از «المعوذه الاولي» يعني سوره فلق قرار گرفته است (ابن عاشور، همانجا).
114-4- المشقشقه (+ الفلق = المشقشقتان)، در اين باره به تفصيل، ذيل سوره فلق شماره (113-4)، سخن گفته ايم.
114-5- المقشقشه (+ الفلق = المقشقشتان)، درباره اين نام، ذيل سوره فلق شماره (113-5)، سخن گفته ايم.
نتيجه:
هنگام نزول وحي، ساختار و شاكله اي به نام «سوره» نزد مخاطبان شناخته شده بود.
هر سوره را نام يا نامهايي است و هدف از نامگذاري سوره ها، سهولت مراجعه و مذاكره است. پيشينه نامگذاري سوره ها به زمان پيامبر(ص) مي رسد و در اخبار امامان(ع)، صحابه و تابعان و در كلام دانشمندان قرآن پژوه از اسامي و عناويني گونه گون سوره ها سخن رفته است؛ بنابراين فقط شماري از سوره ها، نام و عنوانشان توقيفي است يعني از طريق خبر مسند صحيح مرفوع به پيامبر(ص) منتهي مي شود. از ميان نامها و عناوين متعدد، يك نام مقبولتر افتاده و بر پيشاني هر سوره درخشيدن گرفته است. از نظر قوت استناد و استحكام مبنا، نام سوره ها، عموماً مادون سورهايند. نامها و عناوين بعضاً نامشهور و كمابيش نامتداول سوره ها در مواردي سرچشمه و مأخذ شماري از نامها و عناوين مشهور و متداول سوره هاي قرآن كريم است. سوره ها به مثابه فصول قرآن كريم و اسامي و عناوين گوناگون سوره ها، به مثابه سرفصلها و تيترهاي آن فصول محسوب مي شوند؛ لذا هر يك از آن اسمها و عنوانها، حامل بار مفهومي خاصي است و مجموعه آن نامها چون گلدسته يي، رنگ و بوي ويژه قرآن را دارد.
* - اين نوشتار، برگرفته از پايان نامه دكتري نگارنده با عنوان «طبقه بندي عناوين و وجه تسميه سوره هاي قرآن كريم» است.
[1] - آغازين آيه هاي سوره، چنين اند: «سأل سائل بعذاب واقع. للكافرين ليس له دافع. من الله ذي المعارج» (معارج: 1-3).
[2] - مقصود، سوره «القلم» يعني شصت و هشتمين سوره قرآن كريم است.
[3] - قيروان، شهري است در بخش شمال خاوري كشور تونس كه عقبه بن نافع آن را بنا نهاد. (بعلبكي، 2/935).